سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[پیمان] دوستی را نگه دار، گرچه دیگری آن را نگه ندارد . [امام علی علیه السلام]

دانلود فتوکلیپ ایران 

کلیپ ایران

فتو کلیپ زیبای ایران رو به همه شهیدان این سرزمین و پهلوانان و جوانمردان دیروز و امروز ایران تقدیم می کنم .
آهنگ ایران با صدای روزبه نعمت اللهی همراه با تصاویر مرتبط  
حجم :   mb 3.39

برای دانلود این کلیپ اینجا کلیک کنید .



 
نوشته شده توسط: حمزه |  دوشنبه 89 فروردین 23  ساعت 7:46 عصر 

 فناوری هسته ای

وقتی خبر جشن هسته ای را شنیدم شدیداً متاسف شدم !
همه حاضرین در جمع مات و مبهوت به گوینده نگاه کردند و آخر کسی گفت : چرا ؟
استدلال دوستمان این بود که با عرض اندام ما در عرصه های هسته ای و تمکین نکردن از آمریکا و غرب ، فرصت تهاجم به خودمان و حمله به ایران از طرف اسرائیل را ایجاد می کنیم .
این حرفهای آقای ... صحبتهای بهزاد نبوی را به یادم آورد که می گفت : وقتی به یاد آمریکا و قدرتش می افتم از ترس به خودم می لرزم و این ترس اوج عقلانیت است .
یاد شیربچه های بسیجی افتادم که با یکدست لباس خاکی و کفش های کتانی (البته نه از جنس دختری با کفش های کتانی !) رستم وار با کماندوهای عراقی تا دندان مسلح و تیربارهای سنگین که هر تیرشان برای محو اثرشان از زمین کافی بود رویارو می شدند . یاد میدانهای مین افتادم که همت همین نوجوانهای جان برکف خواب راحت ایجاد کنندگانشان را بر می آشفت و معبرهایی که با گوشت و استخوان اونها در چند لحظه باز می شد ، برابر با کار یک گردان تخریب آموزش دیده ارتش های حرفه ای دنیا در چند روز بود .
اینها که به یادم افتاد ، یادم آمد که چرا بعد از عراق و افغانستان نوبت ایران نشد . نوبت ایران بود ولی جراتش نبود . همان همت ها و مردانگی های پای میدان مین بود که وقتی رنگ علم و صنعت گرفت معبری در میدان مین کاری شده علم انحصاری و فناوری های حصارکشی شده زورگویان عالم باز کرد تا با عبور گردانهای پیشرو ، خاکریزهای زورگویی هاشون یکی یکی فتج بشه .
وقتی در عرصه جنگ نظامی فناوری های روز رو از ما دریغ می کردند و به دشمنمون دست و دل بازانه تقدیم می کردند همین همت ها بود که نیازهای ما رو برطرف می کرد و کفه ترازو رو به سمت ما برگردوند .
هر ملتی در هر زمانی به پیشرفتهای خودش از هر نظر مباهات می کنه و برای حفظشون از خونش هم مایه می گذاره اما اندک افرادی هم در میان ما هستند که با زبونی که در وجودشون دارند و تلقین های رسانه های بیگانه مرعوب می شن و همه چیز رو فدای آسایش خودشون می خوان . البته تجربه همه طول تاریخ نشون داده هرچه در مقابل زورگو کوتاه بیای بیشتر تحریک می شه و بیشتر به داشته های تو طمع می کنه .

یکی از ناب ترین تعالیم مکتب شیعه و مریدان واقعی مولا علی (ع) استقامت مقابل زورگویی ها و دفاع از حق هست . علی الخصوص وقتی حقی متعلق به ملتی بزرگ باشه .
خاطره وادادگی و زبونی دولت اصلاحات در پلمپ تاسیسات هسته ای هنوز یادمون هست که برای خوش خدمتی به آمریکا و غرب این ظلم بزرگ رو به مردم ایران کرد . اما به فاصله چند روز رئیس جمهور آمریکا ایران رو محور شرارت خوند !
فریاد امام حسین (ع) هنوز در گوش جوانمردان عالم طنین اندازه که : " هیهات من الذله"  



 
نوشته شده توسط: حمزه |  شنبه 89 فروردین 21  ساعت 7:23 عصر 

چند سوال جنگی!

 حمید داوود آبادی جانباز و نویسنده متعهد دفاع مقدس در وبلاگ حاطرات جبهه مطلب زیر رو درج کرده که توصیه می کنم حتماً مطالعه کنید .

برای آن که سریع تر به پاسخ سوالات زیر برسید، کافی‌ست نامه‌ی امام خمینی (ره) درباره پذیرش قطعنامه 598 که سه سال پیش، آقای هاشمی رفسنجانی بعد 18سال منتشر کرد، یک بار دیگر مطالعه کنید . بقیه پاسخ ها را هم فقط با کمی دقت می توانید حدس بزنید. (( البته شاید پاسخ همه سئوالات گزینه الف باشد ! ))

جایزه این مسابقه برای همه شرکت کنندگان :
- زیارت مزار شهدای گمنام و مفقود در گلزار شهدای سراسر کشور.
- بوسه بر قدوم پاک پدران و مادران بزرگواری که جگر گوشه های خویش را خالصانه در راه اسلام فدا کردند.
آنان که نه دنبال منافع مادی، پست و مقام و … بودند و از خدایشان بود که برای یافتن پاره دل خویش، رمل های پر از مین و سیم خاردار فکه را با دست خویش بکاوند. نه مثل بعضی مدعیان، مخفیانه برای زیارت فرزند ناخلف‌شان، به فرانسه و کاستاریکا بروند و …
- و یکصد سلام و صلوات بر روح پاک و مطهر شهدای گمنام و امام شهیدان.

1 – چه کسی در ماه های آخر سال 1366 با توجه به کم کاری برخی مسئولین، فرمود:
“به زودی خداوند 2 نعمت را از ما خواهد گرفت، نعمت جهاد و نعمت شهادت.”
امام خمینی (ره)
حضرت آیت الله خامنه ای
شهید آیت الله بهشتی
استاد شهید مطهری

                                    برای مطالعه ادامه سئوالات اینجا کلیک کنید

 

نوشته شده توسط: حمزه |  پنج شنبه 89 فروردین 19  ساعت 5:44 عصر 


    داستانی واقعی از عشقی غیر واقعی

اسمش امید بود .
پسری قد بلند ، آراسته و زیبا ، با قدی بلند و اندامی ورزشکار . حد اقل در 2 رشته ورزشی قهرمان شهرمون بود و به تازگی در دانشگاه قبول شده بود . چند ماهی گذشت که یکی از دخترهای دانشگاه به سراغش اومد و براش گفت که دوستش مژگان چقدر به اون علاقه پیدا کرده و دوستش داره و چون روش نمی شه قضیه رو با اون در میون بذاره شدیداً افسرده شده .
حالا دیگه امید و مژگان با هم ارتباط داشتند و روزهایی که دانشگاه نبودند هم با تلفن از حال همدیگه مطلع می شدند . قضیه بالا گرفت و به مادرهاشون رسید . طبق معمول اولش مخالفت مادرها بود و بعد از اصرار اونها پدرها بودند که با ارتباط و ازدواجشون مخالفت کردند .
اما مگه می شد مقابل این ابراز علاقه 2 تا جوون ایستاد ؟!
قرار دیدار اول گذاشته شد و با وجود عدم تفاهم خانواده ها بالاخره کارشون به ازدواج رسید . من توی جشن عروسی نبودم اما به گفته دیگرون خرجی که این 2 جوون برای خانواده های کارمندشون تراشیدند اندازه هزینه عروسی پسرخاله داماد بود . پسرخاله ای که دکتر بود و پدرش تاجری بزرگ در شهر ما .
3 سال از ازدواج امید و مژگان گذشته بود و برای عید دیدنی به خونه پدر امید رفتیم . وقتی سراغ امید و خانمش رو گرفتیم با چشمهای اشکبار پدر و مادرش مواجه شدیم که قصه جدایی تلخ و ناگهانی اونها رو برامون گفتند . از 3 سالی که عروس خانم رو در خونه تحمل کرده بودند و ناسازگاری عروس و خانواده با اونها و پسرشون . از هزینه های زیادی که به دوش اونها گذاشته شده بود و در نهایت قهر کردن عروس و جدایی بی سر و صدای اونها . باورمون نمی شد . ریشه قضیه رو که پرسیدیم مثل همه ازدواجهای احساسی دیگه بود . 2 – 3 ماهی که ازازدواج امید و مژگان گذشته بود و احساسات نوجوانانه اونها کاهش پیدا کرده بود تازه متوجه اختلافات خانوادگی خودشون شده بودند و اسطوره هایی که از همدیگه ساخته بودند فروکش کرده بود . دیگه قد بلند و هیکل ورزشکاری امید تکیه گاه کافی برای زندگی عروس نبود و زیبایی مژگان و ابراز علاقه اون برای ادامه زندگی داماد دلیل نبود .
تفاهم ، سازش ، احترام متقابل و خیلی چیزهای دیگه که لازمه دوام یک زندگی مشترک بود برای اونها وجود نداشت . پادرمیانی بزرگترهای فامیل هم به جایی نرسید و پایان یک شروع احساسی و سریع ، خیلی زود با طلاق فرا رسید . الان مدتی هست که هر دوتاشون افسرده اند و در جمع ها شرکت نمی کنند و مدتهاست به این فکر می کنند که بهترین روزها و ساعت های زندگیشون رو چطور نابود کردند . ایامی که دیگه شاید جبران نشه .
پدر امید که از قضا انسان محترم و دنیا دیده ای هست وقتی ازش خداحافظی می کردیم با بغض یک جمله به من گفت که هنوز توی گوشم زنگ می زنه : « پسرم به حرفم گوش نکرد »



 
نوشته شده توسط: حمزه |  دوشنبه 89 فروردین 16  ساعت 2:42 عصر 


     راز کرامات علامه جعفری

ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میکنن و اظهار میکنند که هر چه دارند از کراماتی ست که بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت .

آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با 25و یا 35درجه خیلی گرم می شد . آنسال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که ، عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و استراحت نداشتیم . آنسال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود . تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که وردست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع ! ....

                                                  برای مطالعه ادامه مطلب اینجا کلیک کنید 

 

نوشته شده توسط: حمزه |  یکشنبه 89 فروردین 15  ساعت 1:46 عصر 

 
میرحسین موسوی مرد سیاست یا برادر حاتم طائی ؟!

میرحسین برادر حاتم طائی

حاتم طائی رو همه می شناختن
بخشنده ترین مرد زمان خودش بود . کسی بود که با بخشش اموال و رسیدگی به نیازمندان از شهرت و محبوبیت بالایی برخوردار شده بود .
اما جناب حاتم برادری داشت بی هنر که با حقارت و پوچی دست و پنجه نرم می کرد .
روزی فکری به ذهنش رسید و برای عملی کردنش به سمت چاه مقدس و معروف زمزم حرکت کرد .
شخصی به او رسید و پرسید بالای چاه زمزم چه می کنی ؟
پاسخ داد برادرم حاتم فرد مشهور و خوش نامی هست اما کسی مرا نمی شناسه و از من یادی نمی کنند . می خواهم در چاه زمزم ادرار کنم تا با این کار که تا به حال کسی انجام نداده اسم من هم سر زبانها بیفته !
داستان برادر حاتم حکایت برخی از انسانهای کج فهم ساده اندیش هست که می خوان بدون زحمت و تلاش کسب شهرت و محبوبیت کنند که متاسفانه در دوران ما هم ظاهراً تعدادی از این افراد داریم .
نمونه بارز اون میر حسین موسوی هست !
چرا ؟ خوب توجه کنید :
سالهاست که رهبر عزیزمون در لحظه تحویل سال پیامی رو خطاب به مردم ایران صادر می کنند و اون سال رو بنا به مقتضیات کشور نامگذاری می کنند . امسال هم به جهت حرکت به سوی قله های سربلندی و افتخار برای مردم ایران به نام سال همت مضاعف و کار مضاعف از طرف ایشون نامگذاری شد .
اما جالبه بدونید میرحسین موسوی برای خالی نبودن عریضه طی پیامی امسال رو برای اندک هوادارانی که براش مونده سال صبر و استقامت نامگذاری کرده . صبر و استقامتی که مردم فهیم ایران در سال 88 در مقابل رفتارهای ساختارشکن اون و برخی هوادارانش از خود نشون دادند و او تازه متوجه شده !
صرف نظر از اینکه تا به حال کسی شیپور تفرقه رو به این شکل در کشور ندمیده ، جالبه که ایشون به جای پذیرش مسئولیت خطاهای خودش و تغییر رویه در رفتار و بیانیه هاش همون راه برادر حاتم طائی رو پیش گرفته و راهی میانبر برای ابراز وجود پیدا کرده !
سال 1389 با هوشیاری مردم که جلوه های ارزشمند و حماسی اون در مناسبت ها و وقایع مختلف سال 88 مثل نهم دی و 22 بهمن نمایان شد ، به یاری خدا سال پیشرفت و شکوفایی و آبادانی ایران عزیز اسلامی خواهد بود و همه ما با همت مضاعف و کار مضاعف خودمون این بال زدن مگس های منفور رو بی اثر خواهیم کرد .

انشاا...



 
نوشته شده توسط: حمزه |  پنج شنبه 89 فروردین 5  ساعت 6:4 عصر 


  سال همت مضاعف و کار مضاعف مبارک

سال همت مضاعف ، کار مضاعف

در راه تو حرکتم مضاعف باشد

 با یاد تو برکتم مضاعف باشد 

ای سید ما امر تو بر روی دو چشم 

با عشق تو همتم مضاعف باشد .



 
نوشته شده توسط: حمزه |  یکشنبه 89 فروردین 1  ساعت 4:54 عصر 
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    نوشته های پیشین
دل نوشته هایی به مناسبت هفته بسیج
اضطراب و درمان آن
ناگفته های یک وهابی از شیعه شدنش
مدتی این مثنوی تاخیر شد ...
تشریح سه ضلع بازیگردان 18 تیر
نیویورک تایمز: تنگه هرمز و آزمایش موشکی اولین گامهای محکم ایران
بهار عربی بهار اسلامی شد/این خاورمیانه، اسلامی و از اسرائیل متنف
ایران 13 سال زودتر از چشم انداز به مقام علمی اول منطقه رسیده است
اجرای فاز اول هلیکوپتر ملی با 10میلیارد سرمایه/ طراحی پلت فرم خو
پیش به سوی انسانیت:
یک پند مهم ، خشم مگیر !
خواستگاری با جعل عنوان ...
از وال استریت صدای ربنا می آید !
قتل به خاطر یک نگاه !
مرد شیطان صفت در کمین دختربچه مدرسه ای !
[همه عناوین(218)]